POL Magazine 29 ENGLAND

چطور توانستید پس از این حادثه دردناک دوباره سرپا شوید؟ ترین نقطه عطف زندگی من بود. با این شرایط دست و پنجه ‌ این حادثه مهم گفتند احتماال تا آخر عمر ‌ رفتم. دکترها می ‌ ها با عصا راه می ‌ کردم و مدت ‌ نرم می زنم». چون در آن زمان ‌ توانم درست راه بروم و به اصطالح خودمان «شل می ‌ نمی گفتند با این زخم بزرگ روی ‌ ها خیلی جالب بود. مثال می ‌ شهرستان بودیم، ذهنیت ها خدا را شکر خوب شدم و مشکلی برایم ‌ پایش چطور شوهر کند! با همه این خواهم ادامه ‌ را خیلی دوست دارم و می Runway پیش نیامد. یکی از دالیلی که دهم، این است که انگار یک تودهنی بزرگ به آن دکترهایی است که آنقدر من را تر این قضیه را جمع کنند؛ اما به هر ‌ توانستند خیلی قشنگ ‌ ها می ‌ اذیت کردند. آن دلیلی این کار را نکردند. اصال درست نبود که به یک بچه بگویند: «تو دیگر اصال توانی بکنی! راه رفتن، ورزش کردن، بازی کردن و مدرسه رفتن برایت ‌ هیچ کاری نمی ثانیه راه ۱۰ توانم درست راه بروم؛ بلکه به خاطر ‌ ممکن نیست!» من حاال نه تنها می بخش است. ‌ کنم! این برایم لذت ‌ یورو هم دریافت می ۲۰۰۰ رفتن حداقل

ای شما در مدلینگ از کجا بود؟ ‌ شروع کار حرفه ای ‌ شروع به کار کردم؛ ولی خیلی جدی و حرفه ۲۰۱۵ من تقریبا از سال با یک هفته مد در ۲۰۱۷ ای من از سال ‌ توان گفت کار حرفه ‌ نبود. می خواستند و من ‌ دبی شروع شد که تعدادی مدل با چهره جدید می مدلی بودم که قبولم کردند. بعد هم وارد آژانس شدم ۱۰ هم یکی از دار شد. ‌ و کارم ادامه شما در کدام شاخه از مدلینگ فعالیت دارید؟ ها از ‌ ترین آن ‌ من در چند شاخه در مدلینگ فعالیت دارم. مهم شانس هستم ‌ است.منبسیار خوش Runway نظر خودم و دیگران توانم در این زمینه فعالیت داشته باشم. یکی دیگر از ‌ که می ها است. ‌ برای تبلیغات و کمپین shooting های مهم کارم نیز ‌ شاخه

زخم پایتان هیچگاه مانع پیشرفت شما در مدلینگ نشد؟ گرفتم؛ ‌ بسیار الهام می Victoria Secret های ‌ و مدل Fashion TV در گذشته من از توانم یک مدل درخشان باشم. بعد از ‌ کردم نمی ‌ اما به دلیل زخم پایم احساس می متوجه شدم Victoria Secret جستجو درباره چگونگی تبدیل شدن به یک مدل کننده بود. ‌ فرم داشته باشم. این واقعیت برایم ناراحت ‌ که باید بدنی کامل و خوش البته اکنون دیدگاه من تغییر کرده و باور دارم که هیچکس برای مدلینگ نباید ای داشته باشد. در یک فشن شو در دبی من نگران زخم پایم ‌ العاده ‌ هیکل فوق کردم؛ اما من را تشویق کردند که لباسی کوتاه بپوشم و ‌ بودم و مدام آن را قایم می فرد برجسته کنم. مدلینگ از این نظر خیلی ‌ زخم پا را به عنوان یک ویژگی منحصربه ترسیدم، فراری و ‌ برای من خوب بود؛ چون باعث شد چیزی که همیشه از آن می متنفر بودم را اینقدر دوست داشته باشم.

چه بود؟ ‌ واکنش خانواده نسبت به انتخاب این حرفه من از خانواده کوچکی هستم، مادر و خواهرم خیلی من را حمایت کردند. اوایل تا یک مدت کوتاه به پدرم نگفته بودم؛ چون باالخره یک پدر ایرانی است و نگران بودم. او طبیعتا خوشحال نبود و به خاطر عقاید یک مرد ایرانی، مدلینگ چیزی نبود که دوست داشته باشد دخترش انجام دهد. در هر صورت من مهاجرت کردم و پدرم هم باالخره از یک جایی به بعد بسیار حمایتم کرد.

14

المللے ‌ مجله فارسے زبان بین مجله پـــــــل،

Powered by