ها باخبر است؟ هایی دارد که کمتر کسی از آن شغل مدلینگ چه سختی کنم، تنهایی خیلی سخت است. به خصوص زمانی هر بار که به اروپا سفر می ها روم. همیشه هم هوا سرد است و بعضی وقت های زیاد می Casting که به باید در صف هزاران مدل بیرون منتظر بمانم. حاال تصور کنید که باران هم دهد که بیرون کس هم اهمیتی نمی آید و باید زیر باران بایستم. هیچ می چه وضعیتی حاکم است. ممکن است چهار ساعت در صف بایستیم تا ۱۲۰۰ ً گیرند، بگویند نه؛ چون از بین مثال مان برسد. وقتی هم کارت را می نوبت نفر را بخواهند! طبیعتا از یک جایی به بعد، دیگر به همه نه ۱۵ نفر، شاید فقط اند، مجبورند بنشینند ها استخدام شده گویند. ولی چون برای دیدن مدل می و همه را بررسی کنند. با این حال واقعیت این است که دیگر کسی را انتخاب ها یکی بینیم مدل ایستیم، می های طوالنی می کنند. هر بار که در صف نمی و حتی ۱۷ یا ۱۶ تر هستند. دختران هیکل از یکی زیباتر، قدبلندتر و خوش شود که اینقدر زیبا کنید، باورتان نمی ها نگاه می ای که وقتی به آن ساله ۱۵ گویم: «من چه شانسی دارم که بین این همه آدم باشند. بعد با خودم می بینند و ها هم، تو و دیگران را می هستم!». ولی حقیقت این است که آن شنوید. برای همین واقعا کنند. در کل در این کار خیلی نه می همین فکر را می کنید. مهم افتد؛ چون فشار روحی و روانی زیادی را تحمل می مغز از کار می نیست چقدر تالش کنید، در آخر باید با خود بگویید در بین این همه آدم، ها به اش کنید. شاید آن های مختلفی وجود دارد و نباید شخصی خواسته های خاصی هستند که مشخص نبوده است. البته هرچقدر هم دنبال ویژگی شوید، گونه فکر کنید، وقتی بر اساس ظاهر قضاوت می تالش کنید که این شود. اینکه فرد بر اساس ظاهرش با هزاران آدم برتر دیگر از تر می کار سخت سراسر دنیا مقایسه شود، اصال خوب نیست و بسیار دشوار است. بعضی گیرم و روزها واقعا هیچ وقتی برای غذا خوردن ندارم. نهایتا یک قهوه می مانم و مجبورم از اینجا روم. اینقدر مشغول هستم که همواره عقب می می ها هم مدام پیگیرند که کجایی شود و آژانس به آنجا بدوم. زمان ما تمام می شب ۱۰ خورم ساعت ها اولین غذایی که می کنی! بعضی وقت و چه کار می شوند و غذای سالم پیدا ها زود بسته می است. در اروپا هم معموال فروشگاه کردن سخت است. به همین دلیل سفر کردن واقعا دشوار است. هر بار که شود، تنها آرزویم این است که به خانه برگردم. با خودم هفته مد برگزار می آید، گویم این آخرین بار است؛ اما باز هم برای فصل بعدی که ایمیل می می کنم. گویم یک فصل دیگر هم امتحان می شوم و می وسوسه می
بگویید؟ shooting های کار هنگام کمی از چالش همیشه باید آماده مواجهه با هر چالشی باشیم. کیفی shooting در کار کنم شامل وسایلی است که در هر شرایطی، چه گرما و که من جمع می ها کنار بیایم. اگر هوا گرم باشد و زیر آفتاب باشم، چه سرما، بتوانم با آن وسایلی دارم که من را خنک کنند و اگر هوا سرد باشد، چیزی دارم که من را گرم نگه دارد. برای غذا، آب، کرم ضدآفتاب، دمپایی و هر چیز دیگری باید دانم در چه ها را در یک کیف جمع کنم. چون واقعا نمی فکر کنم و همه این ۳ من ساعت Call Time شرایطی قرار است کار کنم. مثال پیش آمده که شدم، لباس شب بیدار می ۲ صبح در وسط کویر بوده است. باید ساعت برد تا به مقصد برسم. معموال دقیقه زمان می ۴۰ پوشیدم و با تاکسی می شوم و احتمال برم؛ چون بعد از کار خسته می در این مواقع ماشین نمی رسیدم و آرایش و استایل ۳ خوابیدن در راه برگشت وجود دارد. ساعت کنیم. shoot انجام شد تا بتوانیم طلوع آفتاب را ۵ موها تا حدود ساعت البته بعد از آن و حتی در آفتاب شدید کار را ادامه دادیم. شما فکر کنید افتد آدم چند ساعت مشغول کار است. بعد از مدتی واقعا مغز از کار می ۸ و بدن دیگر توان ندارد؛ اما همچنان تا فردا شب و تا حدود ساعت بسیار پیش shooting بعدازظهر، به کار ادامه دادیم. چنین شرایطی در ها، سرما، گرما، خوابی آید و همیشه باید آماده بود. در کنار همه این بی می خستگی و درد پا، یک سری افراد هم هستند که دارند هر لحظه موهایتان را کنند. سوزانند یا مدام میکاپ بیشتر روی صورت اضافه می کشند و می می گویند اینجا بنشین، این کار را کن، آنجا بایست و ما در همه از طرفی می این شرایط باید سرحال به نظر برسیم و مدام پوزیشن را جلوی دوربین شود. برای همین ناپذیر می عوض کنیم. یک جا واقعا ادامه این کار امکان باید مدام مسکن همراهمان باشد تا یکجوری خودمان را سرپا نگه داریم. تواند از پس این شرایط دشوار برآید؟ درسا چطور می روش مقابله من مدیتیشن و گریه کردن است. خب دوستان دیگر من و کنم، تمام روز از ها کار می شناسم و در اروپا با آن هایی که می خیلی از مدل کنند تا بتوانند با این همه فشار کنار آیند. مواد مخدر استفاده می
12
المللے مجله فارسے زبان بین مجله پـــــــل،
Powered by FlippingBook