های اجباری کودکی شکست نویسنده: دکتر ریحانه سیگارچی های کودک، اختالالت دوران کودکی، والدین و فرزندپروری دکتــرای روانشناسی و درمانگر تخصصی در حوزه
های قبلی منتشر شده در مجله پُل به چهار نیاز مهم در سری مقاله کودک اشاره شده است که در کنار ارضای نیازهای اساسی کودک، نیاز به شود، از این جهت، کسب اطالعات ها دیده می محدودیت در هر کدام از آن در مورد این نیاز، ضروری است. برای مثال، کودک در حال تجربه کار با کند به باز و بسته کردن هر ابزار پدر است و از روی کنجکاوی شروع می ای که در نزدیکی اوست. والدی که نیاز امنیت و استقالل کودک وسیله نشنید و با هوشیاری و عدم دخالت زیاد به او شناسد، در کنار او می را می دهد، در این حین کودک نابالغ ما خیزی برای باز کردن اجازه تجربه را می کند، ناغافل از هر خطری که در کمین اوست. والدی که نیاز به کلید برق می شود شناسد، بالفاصله بدون شک و تردید وارد عمل می محدودیت را می اندازد، گریه دهد. کودک قشقرق راه می و اجازه چنین کاری را به کودک نمی کند و از اینکه «نه» شنیده است کامال ناکام کند، وسایل را پرتاپ می می کند که او را دهد و سعی می شود. والد، توضیحات الزم را به کودک می می آرام کند اما در عین حال روی حرفش ایستاده است و به کودک، مجددا کند. کودک همچنان کنجکاو است و در هر فرصتی قانون را یادآوری می خواهد کلید برق را دوباره امتحان کند، اما اقتدار والد اجازه چنین کاری می دهد. را به او نمی های فرزندپروری، شاید به نظر کمی تند برسد، ولی یکی از بهترین شیوه رفتاری همراه با مهربانی و در عین حال اقتدار است چرا که فرزندپروری های جدی به روان کودک گیر و یا دیکتاتور محور، همراه با آسیب سهل هایی به جا و منطقی، همراه با اقتدار و با رفتاری است. والدی که قانون ای تواند در عین مراقبت از او، رابطه گذارد، می پذیر برای کودک می انعطاف زمان با همدلی مبتنی بر اعتماد و استقالل با کودک ایجاد کند، چرا که او هم کند که کودک با کند و تالش می ها را یادآوری می و توجه کردن به او، قانون احساس ناکامی خودش کنار بیاید. های ناشی از نه شنیدن را با کمک والد در نتیجه کودک، کم کم شکست کند تا بتواند در کند و این تحمل ناکامی به کودک کمک می تحمل می ها را بپذیرد و در صورت بروز ناکامی یا بزرگسالی محدودیت را بشناسد و آن شکست، راهی برای حل آن پیدا کند. یادمان باشد تجربه کودک از شکست و نوع برخورد او با شکست، از همین شود و کم کم به او توانایی برخورد با های کوچک در کودکی آغاز می قدم دهد. های بزرگتر را در دوران نوجوانی و سپس بزرگسالی می شکست کودک از برخورد والدین با مشکالت و خطرات، الگوگیری کرده و آن را های گذاری دهد. او از قانون سرمشقی برای رفتارهای بعدی خود قرار می هایش را گیرد که خود کنترلی و مهار هیجان درست و به جای والد یاد می به دست بگیرد و بین هیجان و عمل، برای ارزیابی خطر مکثی کوتاه کند کند تا در بزرگسالی دچار خطرات و و این خود کنترلی و مهار به او کمک می مشکالت هیجانی کمتری شود.
پرسم که آیا کسی هست که از شکست خوردن همیشه از خودم می خوشحال شود و خیلی با آرامش، همان لحظه آن را بپذیرد و در حالی که لبخندی به لب دارد بگوید: «خب شکست خوردم دیگه!» مسلما نوشتن این چند جمله و خواندنش خیلی راحت است ولی در آن لحظه تجربه کنم برای هیچ کدام از کردنش بسیار سخت و طاقت فرساست. فکر نمی ما، تحمل شکست در لحظات اولیه خیلی راحت باشد و شاید هر کدام از ما برای پذیرش آن نیاز به زمان بیشتری داریم تا آن را هضم کنیم و برای جبرانش دنبال راه حلی بگردیم. حاال تصور کنید که کودک نوپای ما قرار خورد؟ است شکست بخورد! شاید بپرسید مگر کودک هم شکست می ای که در حال بزرگ شدن است ممکن بله، در بیشتر لحظات! او در هر ثانیه ای های ریز و درشت را تجربه کند. شکست برای کودک چهره است شکست ساله ما، کم کم قادر به حرف زدن شده است و توانایی راه رفتن و 2 کودک اش هر لحظه بیشتر از قبل است. او طعم شیرین استقالل استقالل حرکتی گیرد. اولین «نه» چشد و شوق مستقل شدن تمام وجودش را فرا می را می شود و کنجکاوی و دستکاری محیط، های و «خودم»هایش شروع می گفتن کند که اش را می شود. والد هوشیار و نگران، تمام سعی چندین برابر می کند که در هر لحظه از او مراقبت کند، او به خود آسیبی نزد و سعی می اما کودک کنجکاو و فعال ما، به دنبال رهایی و آزادی است. پس مدام کند و هر راهی را برای رسیدن در برابر هشدارهای والدین، مقاومت می کند. دقیقا در همین لحظات، تجربه شکست اش امتحان می به خواسته شود. اجباری برای کودک که در واقع خارج از کنترل والد است، آغاز می شود هر نه گفتنی از سمت والد برای کودک، یک شکست محسوب می ها و هر شکست همراه با احساس ناکامی و ناراحتی است. محدودیت شود چرا که او فعاالنه به دنبال برای کودک کنجکاو ما، بیشتر و بیشتر می کشف جهان جدیدی است و نیاز به اطالعات بیشتری دارد. اما مانعی به کند. نام والدین و خطر، لذت این کشف را کمی با ناکامی همراه می نیاز مهم کودک: نیاز به محدودیت متفاوت با واکنشی متفاوت دارد. سالگی 2 شروع شکست ها از محدودیت یعنی شکست! هیچ انسانی محدودیت را دوست ندارد و بخش است و تجربه حس رهایی ها لذت همیشه رد شدن از محدودیت کند و میل به تکرار آن هم بیشتر مانند یک پاداش برای فرد عمل می کننده است و زمانی گذاری همیشه برای کودک ناراحت شود. قانون می های ناخوشایندی کند، کودک هیجان گذاری می که والد شروع به قانون داند ها، نمی ها و اعمال قانون کند و در اولین «نه» شنیدن را تجربه می که چگونه باید از این احساس ناکامی رها شود و در عین حال دوست ها را تجربه کند. اما یکی از وظایف والد آگاه، ندارد دوباره این شکست گذاری و تعیین حد و حدود برای رفتارهای کودک است. قانون
69
www . polmagazine . com
Powered by FlippingBook