POL Magazine no. 27 GEORGIA

وقتی تصمیم گرفتید که بازیگر شوید، واکنش پدر و مادرتان چگونه بود؟ پذیرش کار مدلینگ کمی برای پدر و مادرم (بیشتر برای پدرم) سخت بود. اند؛ ‌ ها در ایران بزرگ شده ‌ به هر حال ما از یک خانواده ایرانی هستیم و آن اما مادرم به من کمک کرد تا یک آژانس مدلینگ در مونیخ پیدا کنیم. مادرم درباره سابقه این آژانس کامال تحقیق کرد تا از آن مطمئن شود؛ زیرا به هر حال هیچکدام از ما در این زمینه سر رشته نداشتیم. از طرفی من هم خیلی سال داشتم؛ برای همین مادرم خیلی نگران من بود. ۱۵ - ۱۴ جوان بودم و فقط تر هم بود و حتی مدت کوتاهی بسیار ‌ پذیرش این موضوع برای پدرم سخت ناراحت بود. در آن زمان این مسئله بسیار برای من سخت بود؛ چون هم به مادرم و هم به پدرم بسیار وابسته هستم. خب، من نه تنها تک فرزند هستم و خواهر و برادری ندارم؛ بلکه در آلمان هم فامیل و هیچکس دیگری را نداشتم. کردند، ‌ به هر حال پدر و مادر من خیلی جوان هستند و وقتی من را بزرگ می خودشان هم کم سن بودند. به همین خاطر درک این مسئله برایشان سخت بود؛ اما با این حال فقط دو هفته طول کشید تا پدرم شرایط را بپذیرد. او با های مدلینگی که گرفتم و اینکه برای یکی از بزرگترین برندهای ‌ دیدن عکس دهم و اشتیاق ‌ کنم، قانع شد که دارم کارم را درست انجام می ‌ آلمانی تبلیغ می ها نبودند، ‌ دارم. از آنجا به بعد من را به شدت حمایت کردند؛ به طوری که اگر آن رسیدم. ‌ من هیچوقت به اینجا نمی

اید، خسته شوید؟ ‌ آیا تا به حال پیش آمده از مسیری که انتخاب کرده گفتم «من دیگر توان و کشش ‌ کردم و می ‌ در هند روزهایی بود که گریه می ادامه دادن را ندارم». زندگی کردن یک دختر تنها در هند، واقعا سخت است و اصال قابل قیاس با هیچ کشور دیگری نیست. هند با کشورهای دیگر فرق ام؛ ولی به اندازه هند سخت نبود. ‌ دارد. من حتی در چین و تایلند هم کار کرده توانم بگویم هند پدر من را در آورد! در چنین شرایطی این پدر ‌ (با خنده) می گفتند اگر دوست داری، ‌ دادند و حتی می ‌ و مادرم بودند که به من انرژی می دیدند چقدر باید سخت کار کنم، دلشان ‌ توانی پیش ما برگردی. وقتی می ‌ می کنیم که همینجا در آلمان ‌ گفتند اگر برگردی، ما کمکت می ‌ سوخت و می ‌ می توانستم ‌ کار کنی. با این حال من آدمی نیستم که زود تسلیم شوم. اصال نمی فکر کنم که دیگران بگویند: «الناز به هند و بالیوود رفت؛ اما نشد و برگشت». دوست داشتم همه بگویند: «الناز در آلمان بزرگ شد، به هند رفت و بازیگر خواستم تنها دختر ایرانی باشم که توانسته وارد بالیوود شود و ‌ شد». من می گویم: ‌ شود، با خودم می ‌ به یک جایی برسد. االن هم هر زمان شرایط سخت می گیری، به آمریکا یا آلمان یا هر جا که دوست داری ‌ «یک بلیط هواپیما می گردی». از ‌ گیری و برمی ‌ کنی. بعد دوباره انرژی می ‌ روی و کمی استراحت می ‌ می طرفی مهاجرت من به هند و دوری، برای پدر و مادرم هم بسیار سخت است. ها به جز من کسی را ندارند و خودشان هم در غربت و دور از خانواده زندگی ‌ آن توانم ‌ دانم که هنوز هم برایشان سخت است و متاسفم که نمی ‌ کنند. می ‌ می ام و سعی ‌ کنارشان باشم؛ ولی به هر حال این راهی است که من انتخاب کرده کنم هر طور شده سربلندشان کنم. ‌ می

اید؟ خودتان کدام را دوست دارید؟ ‌ تا به حال در چند فیلم و سریال بازی کرده دانم؛ چون خیلی زیاد هستند و باید ‌ درمورد تعداد کارهایم باید بگویم که نمی هایی که هنوز منتشر ‌ ها را بشمارم (با خنده)، اما اگر فیلم و سریال ‌ یک روز آن ام. ‌ سریال بازی کرده ۵ فیلم و ۸ نشده است را حساب نکنم، به طور کلی تا االن را Sacred Games در خصوص سوال دوم باید بگویم اولین پروژه کاری یعنی ‌ ترین و بهترین سریال ‌ بیشتر از همه دوست دارم. این سریال تا امروز بزرگ هند شناخته شده است. بعد از آن کار کردن با تیم سریال تهران و البته خود سریال را خیلی دوست داشتم. یکی از دوستانم در هند به من گفت که روی یک سریال در حال پخش در مورد ایران است. من ابتدا فکر کردم +Apple TV کند؛ اما وقتی آن را تماشا کردم، خیلی از آن خوشم آمد. بعد هم از ‌ اشتباه می دستخودمعصبانیشدمکهچراوقتیبهزبانفارسیوانگلیسیمسلطهستم، در چنین سریالی حضور ندارم. برای همین وقتی برای انتخاب بازیگر فصل دوم فراخوان دادند، با خودم گفتم باید بهترین تست را برای این سریال بدهم تا به غیر از من، هیچکس دیگری را نتوانند انتخاب کنند! که خب، همینطور هم شد.

10

المللے ‌ مجله فارسے زبان بین مجله پـــــــل،

Powered by