POL Magazine no. 27 UK

ای برایتان رخ دهد؟ ‌ تا به حال پیش آمده که سر فیلمبرداری حادثه بله (با خنده) بارها پیش آمده و واقعا طبیعی است؛ به خصوص وقتی کنیم. در آخرین سریالی که بازی کردم و هنوز ‌ های اکشن بازی می ‌ صحنه روم،از طبقه ‌ ها باال می ‌ دوم،از پله ‌ ای داشتیم که در آن می ‌ منتشر نشده،صحنه روم و مدام در مسیر با چند نفر ‌ های مختلف می ‌ پرم، به اتاق ‌ سوم به پایین می بود که بسیار مشکل است؛ چون اگر وسط One Shot ها ‌ جنگم. همه این ‌ می شود. در این ‌ کار اشتباهی رخ دهد، از اول باید اجرا کنیم و صحنه قطع نمی ‌ صحنه روی زمین افتادم که خیلی درد داشت. آن شب که داشتیم این صحنه کردیم، به قدری حالم بد شد که آمبوالنس آوردند و من را به ‌ را فیلمبرداری می های هندی، تا بازیگر در چنین ‌ هتل برگرداندند. جالب اینجاست که در پروژه شود! واقعا خستگی برایشان ‌ برداری متوقف نمی ‌ شرایطی قرار نگیرد، فیلم ساعت از بازیگر کار بکشند. خب بعضی از بازیگران هم ۲۰ معنا ندارد و شاید دهند. ‌ کننده را جلب کنند، همینطور ادامه می ‌ برای اینکه نظر کارگردان و تهیه گویند که بازیگران ‌ شود اگر ما بگوییم خسته هستیم، می ‌ همین باعث می گویم: «راجع ‌ کنند. گاهی اوقات می ‌ دیگر اینطور نیستند و ما را مقایسه می کنید، ما ربات نیستیم و انسانیم!» یک بار هم نیمه شب ‌ به ما چه فکری می ها در باالی پل یک رودخانه بود، یک صحنه جنگی داشتیم و ‌ یکی از صحنه دستان من یخ زده بود. در این صحنه تفنگ بازیگر مقابل به دستم خورد و حسی، پارگی را حس نکردم. با این حال ‌ دستم را پاره کرد؛ اما به علت سرما و بی روز بعدش بسیار درد کشیدم و این درد تا سه هفته باقی ماند. در کل این آید. ‌ های اکشن خیلی طبیعی است و پیش می ‌ ها در صحنه ‌ اتفاقات و آسیب کنم و تا به حال ‌ های اکشن را خودم تمرین و بازی می ‌ من همیشه سکانس بدل به جای من بازی نکرده است.

ترین تجربیات خود در حرفه بازیگری برایمان بگویید؟ ‌ ترین و شیرین ‌ از تلخ بود Sacred Games است. قبل از پروژه Me too ترین تجربه من راجع به ‌ تلخ شناختم و ‌ و من هنوز هیچ کاری را شروع نکرده بودم، صنعت بالیوود را نمی دانستم چه خبر است. کارگردان هم قصد دیگری داشت و من دیر ‌ اصال نمی خواست به دفترش بروم و تست بدهم. ‌ متوجه شدم. او هر روز از من می بار یک تست را تکرار کردم و به غیر از احساس بدی که بعد ۱۰ فکر کنم حدود کردم چقدر ‌ از فهمیدن قصدش به من دست داد، در آن زمان احساس می گیرند. آخرین ‌ بازیگر بدی هستم که برای یک صحنه هر روز از من تست می بار به من گفت به شهر دیگری که در آنجا در حال فیلمبرداری فیلم دیگری بود بروم و آنجا به من کمک خواهد کرد که بتوانم قبول شوم. آنجا بود که کننده بود. خب، اگر تجربه االن را ‌ فهمیدم چه قصدی دارد و خیلی برایم ناراحت رفتم تا بخواهد ‌ شدم و پس از اولین تست دیگر نمی ‌ داشتم، زودتر متوجه می ام که کامال طبیعی ‌ تر از اینهمدر هندداشته ‌ های تلخ ‌ من را ببیند. البته تجربه ترین تجربه برای ‌ است و خیلی چیزها از همین تجربیاتم یاد گرفتم. شیرین من بازی با شاهرخ خان و بازیگرهای مشهور بالیوودی بود. این آرزوی من ها با نگاه کردن به او ‌ بود و پوسترهای او را به دیوار اتاقم زده بودم و شب خوابیدم. در ذهن من این بود که فقط یک روز از دور او را ببینم و برایش ‌ می دست تکان دهم؛ اما بعد با هم سر یک صحنه بودیم و در دو تبلیغ با هم بازی ترین خاطرات من است و من حتی به بیشتر از آرزوهایی ‌ ها شیرین ‌ کردیم. این ام رسیدم. چه چیزی بهتر از این که االن با این افراد دوست هستم، ‌ که داشته ام. ‌ ها شده ‌ کنم و یکی از آن ‌ خورم، پارتی می ‌ ها شام می ‌ با آن

18

المللے ‌ مجله فارسے زبان بین مجله پـــــــل،

Powered by