اید؟ از چه سنی وارد دنیای رسانه و خبرنگاری شده دانستم که دوست دارم این کار را انجام دهم. در من از سن ده، یازده سالگی می های مختلف » وجود دارد که افراد با شغل Career Day« مدارس آمریکا روز مشاغل کنند. آن روز من با یک آموزان صحبت می نظیر دکتر، دندانپزشک، وکیل و ... با دانش خواهم خبرنگار آشنا شدم و با همان سن کمی که داشتم، فهمیدم که من هم می های تلویزیونی مدرسه را همین کار را انجام دهم. وقتی وارد دبیرستان شدم، برنامه ها به همین شکل و کم کم دادم. فعالیت در پشت صحنه یا جلوی دوربین انجام می ادامه پیدا کرد، تا زمانی که وارد دانشگاه شدم. سپس کارآموزی را شروع کردم و وارد دنیای کار شدم. فعالیت دارید؟ و چطور این همکاری آغاز شد؟ Fox چند سال است در شبکه مشغول به کار هستم. قبل از این Fox من نزدیک به چهارده سال است که در شبکه بود که اقتصاد 2008 ، مجری اخبار یک شبکه دیگر بودم. سال Orange County در شهر آمریکا خیلی تغییر کرد. یادم هست که بعد از برنامه اخبار ، همه ما را در اتاق جمع کردند و کنیم. گفتند که متاسفانه امروز روز آخر شما هست؛ چون داریم این شبکه را تعطیل می تازه شروع به کار کرده بود، زنگ زدم و Fox که البته آن زمان Fox به رئیس خودم در گفتم: «من حاضرم متن اخبار را بنویسم، فیلمبردار باشم یا هر کار دیگری که بتوانم انجام دهم، فقط لطفا به من کار بدهید؛ چون من آدمی نیستم که یکجا بنشینم.» او هم مشغول به کار شدم. Fox به من گفت که برای مصاحبه بیا و از همانجا در تان درباره ایران و فرهنگ ایران چیست؟ نظر همکاران آمریکایی روم، با افتخار بگویم که ایرانی هستم. با من در کارم همیشه سعی کردم هر جا که می دانم که پدر ام و کالیفرنیا خانه من است؛ اما این را می اینکه من در آمریکا به دنیا آمده ها تصمیم نگرفته بودند که به آمریکا آیند. اگر آن و مادرم از کشوری به اسم ایران می ام در ایران بود. با اینکه من از ایران خاطره بیایند و زندگی کنند، شاید االن من هم زندگی ام؛ اما چیزی هنوز من را به سمت ایران خیلی کمی دارم و تا به حال در آنجا زندگی نکرده گفتند که چرا آید وقتی هفت ساله بودم، در مدرسه به من می کشاند. یادم می می گفتند که شما ابروهایت به هم پیوند خورده؟ یا چرا اینقدر پاهایت مو دارند؟ به من می کردند. االن بعد از تقریبا سی ها من را خیلی اذیت می ها تروریست هستید و بچه ایرانی سال، من در محل کار منتظر هستم تا وقت استراحت شود و به همکارانم بگویم که های شالی» پره بگذارید، تمام همکارانم یک فایل به اسم «آهنگ آهنگ شهرام شب جون» یا «جون گویند: «گود مورنینگ ها به هم می روی کامپیوترشان دارند. صبح شان هستند. درواقع های ها و شیرینی شود، همه منتظر عیدی جونی». وقتی نوروز می االن همکارانم خیلی خیلی از فرهنگ ایرانی خوششان آمده است. برای همین من هم خیلی خوشحالم که توانستم این کار را انجام دهم. باعث افتخار و سربلندی من است توانم قشنگی فرهنگمان را نشان دهم. درصورتیکه روزهای اول، همکارانم حتی که می دانستند که تفاوت عراق و ایران چیست. نمی
بیشتر شبیه پدرتان هستید یا مادرتان؟ خانواده چطور در این مسیر حمایتتانکردند؟ گذارم، های اجتماعی عکس می من هر وقت با پدر و مادرم در شبکه های گویند که تو کامال شبیه پدرت هستی. در واقع چشم همه می روشن من به پدرم رفته است. البته که مادرم (شهره خانم) هم ها رفتم. تمام کارهایی که کنم به هر دوی آن خیلی زیباست و فکر می دهم اعم از خبرنگاری، مادر چهار بچه، زن ام انجام می امروز در زندگی گیرم. بینند را از پدر و مادرم می بهروز، یک انسان و انرژی که همه می ها ممنونم که من من دختر آقا مصطفی و شهره خانم هستم. از آن توانم در این سن و سال، با عشق زندگی را با عشق بزرگ کردند و می هایم، همسرم، توانم به بچه کنم. این عشقی که به من دادند را می های این دنیا پس بدهم. دوستانم و تمام آدم از عشق چه تصویری دارید؟ ها خیلی درباره کلمه عشق من عاشق کلمه «عشق» هستم. تازگی های ایرانی و آمریکایی کنم. در این یکی دو سال، در عروسی فکر می کنم. پسرم یک روز به من گفت «مامان عروس و دامادها را عقد می عشق چیه؟» و من نتوانستم در یک جمله آن را توضیح بدهم. به او گفتم «مامی، عشق یک احساس است، یک احساس آزاد و خوبی که آورد و بعضی هایت را درمی اوقات اشک گاهی اوقات درد دارد، گاهی کنم که همه و شود». از ته قلبم آرزو می ات می اوقات باعث خنده همه با عشق زندگی کنند. اگر با عشق زندگی کنید، بلد هستید عاشق شوید. اگر بلد باشید که عاشق باشید، با هم مهربان هستید. اگر با هم مهربان باشید، دنیای بهتری داریم. اگر دنیای بهتری داشته شوند. هایمان هم با عشق بزرگ می باشیم، بچه
9
www . polmagazine . com
Powered by FlippingBook