POL Magazine No.19 Canada

رقصید به خصوص رقص گیلکی؟ ‌ چطور اینقدر خوبایرانیمی من یک رگ کُرد و یک رگ تُرک و شمالی دارم. مادرم شهره جان، رشتی است. ها و غذاهای رشتی بزرگ شدم. وقتی مادر کسی رشتی باشد، ‌ من با زبان، آهنگ شود.منباموزیکسنتیایرانیبزرگشدم؛زیراپدرمچندین ‌ بچه هم رشتی می یا 8 و 6 شود یک آهنگ ‌ نوازد. مگر می ‌ تار، فلوت و تنبک می ‌ ساز سنتور، سه کنند. ‌ ها هم شروع به تکان دادن می ‌ شمالی گذاشت و نرقصید؟ حتی خارجی من بلد نیستم برقصم؛ چون رقص باید جوری باشد که احساس خوبی در آدم رقصند؛ اما من باور دارم که ‌ تر می ‌ ای ‌ ها بهتر و حرفه ‌ ایجاد شود. طبیعتا بعضی تواند برقصد. تکان دادن بدن، بسیار قدرتمند است و انرژی حرکت ‌ هرکس می کند. من رقص را اینطوری یاد گرفتم؛ اما خیلی باید روی رقصم کار کنم! ‌ می

برایمان بگویید. Myla Caterpillars Become Butterflies از کتاب من با وجود اینکه در آمریکا به دنیا آمدم و بزرگ شدم؛ اما به خاطر رنگ ها ‌ های درشتم و ابروهای مشکی و پُر، با بقیه بچه ‌ ام، چشم ‌ موهایم، چهره ها بور و چشم آبی بودند. متاسفانه ‌ متفاوت بودم. در کالیفرنیا همه بچه بینند. ‌ شوند که مهربانی و عشق را نمی ‌ ای بزرگ می ‌ ها در خانواده ‌ خیلی از بچه کنند. ‌ بینند، پدر یا مادری دارند که دیگران را مسخره می ‌ در خانه دعوا می گیرند و در مدرسه، همین کارهایی که در خانه ‌ ها را یاد می ‌ ها هم این ‌ بچه کنند. به همین خاطر من درباره روانشناسی، ‌ بینند را تکرار می ‌ خودشان می شویم ‌ اخالق، تربیت و طرز زندگی مطالعه کردم. اینکه ما چگونه افسرده می توانیم از این چیزها دور بمانیم تا یک زندگی خوب و خوش ‌ و چطور می گوید که ما ‌ داشته باشیم. در دوران بچگی، یک نفر جایی از زندگی به ما می دهد. چند ‌ ها باورهای ما را تغییر می ‌ خوشگل و خوب نیستیم. هر کدام از این سال پیش یک مرد خارجی، برای من پیامی فرستاد. او به من گفت «ابروهای دخترت را درست کن». به عنوان یک مادر خیلی ناراحت شدم. خودم تحمل دانم چطور جواب اینطور افراد را بدهم؛ اما او راجع به یک ‌ و قدرت دارم و می های من وارد مدرسه شدند، به ‌ دختر پنج ساله صحبت کرد. از وقتی بچه خواست با من صحبت ‌ گویند: «مامی فالنی با من بد بود، فالنی نمی ‌ من می کند، یکی گفت تو چرا اینطوری هستی یا ابروهایت چرا اینطوری است؟» به ها کمک کنم؛ زیرا خودم هم همین راه را طی ‌ همین خاطر خواستم به بچه » گرفتم. ادامه Shayla« » را هم از اسم دخترم Myla« کرده بودم. اسم کتاب شوند ‌ های ابریشم تبدیل به پروانه می ‌ اسم کتاب هم به این معنا است: کرم های ابریشم را ‌ ». همه ما وقتی کرم Caterpillars Become Butterflies« ها روزی به ‌ گوییم که زشت و پُر از مو هستند؛ اما همه آن ‌ بینیم، می ‌ می بیند؛ ‌ های ما، فقط پروانه را زیبا می ‌ شوند. البته چشم ‌ پروانه زیبا تبدیل می های ابریشم هم زیبا هستند. من در این کتاب داستان بچگی ‌ چون کرم توانم. با این حال من ‌ گفتند که من نمی ‌ ام؛ زیرا همه به من می ‌ خودم را آورده ها بگویم اشتباه کردند. از وقتی که ‌ خودم را به جایگاهی رساندم که به آن ها بعد از اینکه کتابم را ‌ ام. آن ‌ ها را دیده ‌ کتابم بیرون آمده، گریه خیلی از بچه کنند. حتی ‌ خواندند، بغلم کردند و گفتند که شالی، من را در مدرسه اذیت می در روز امضای کتاب، یک خانمی شروع کرد به گریه کردن و گفت: «شالی من هیچوقت پروانه نشدم و همان کرم ابریشم باقی ماندم». من این داستان را اند ‌ های دنیا که با سختی بزرگ شده ‌ ها، بلکه برای تمام آدم ‌ نه فقط برای بچه خواستم که یک دید دیگر داشته باشند و بگویند که من خیلی ‌ نوشتم. می خوب هستم. به جایی برسند که احتیاج نداشته باشند دیگران بگویند خوب هستند؛ بلکه خودشان این را بدانند.

کنند؟ ‌ خودتان را جای فالورهایتان بگذارید. به نظرتان چرا مردم شما را فالو می ترسم و به جای آن دوست دارم بگویم «دوست». ‌ من از کلمه فالور می دوستانی که در فیسبوک و اینستاگرام با هم آشنا شدیم، برای من پیام مادری به .‌» کنم ‌ گویند: «شالی من با انرژی تو دارم زندگی می ‌ فرستند و می ‌ می تواند از تخت ‌ دهد که تنها یک فرزند دارد، افسرده است و نمی ‌ من پیام می رقصد. یک نفر دیگر ‌ گیرد و می ‌ بیند، انرژی می ‌ بلند شود؛ اما وقتی من را می گفته بود: «شالی زندگی من را عوض کرده است. من هم چهار فرزند در خانه هایم برقصم». دوست دیگری سرطان دارد و در ‌ دارم و از شالی یاد گرفتم با بچه دانید ‌ ماند. می ‌ ها، زنده می ‌ گوید که با رقص من و بچه ‌ بیمارستان است؛ اما می هایشان یا در دفتر ‌ ها از رقصیدن با بچه ‌ این چقدر برای من ارزش دارد؟ آن دانم مردم برای ‌ فرستند. این بسیار باارزش است و می ‌ کارشان برایم ویدئو می کنند. انرژی خوب و مثبت، مسری است. شما اگر مدام ‌ همین من را دنبال می خندید. ‌ شوید که بیشتر می ‌ در کنار کسی باشید که انرژی خوب دارد، متوجه می ای طوالنی در اینستاگرام دریافت کردم که نوشته بود: ‌ یکسال پیش نامه آید. یک روز با خودم فکر ‌ هایت خیلی بدم می ‌ «شالی من از تو، رقص و خنده آید؟ بعد متوجه ‌ شناسم، پس چرا آنقدر از او بدم می ‌ کردم من که شالی را نمی کنم. من هم ‌ شدم که چون با پدر و خواهرم مشکل دارم؛ به تو حسودی می ام کلی درد و مشکل ‌ دوست دارم مثل تو آزاد باشم و بخندم؛ اما در زندگی است». درنهایت از من عذرخواهی کرد و گفت «من را ببخش». برای همین زنند، به خاطر دردی است که در زندگی ‌ های بد می ‌ دانم کسانی که حرف ‌ می کنم کسانی که من را دوست ندارند و همچنان من را ‌ خودشان دارند. آرزو می کنند، روزی با من برقصند. ‌ دنبال می

11

www . polmagazine . com

Powered by