POL Magazine No. 23 Georgia

ابتدای مسیرتان برایمان بگویید. ‌ از اولین تجربیات کاری خود و سالگی مثل همه جوانان که عالقه به رانندگی دارند، من هم عاشق این ۱۸ در حرفه بودم. یک روز ماشین مادرم را برداشتم و متاسفانه تصادف کردم و از آن کرد. ‌ دادند؛ اما دایی من، این لطف را در حق من می ‌ روز دیگر به من ماشین نمی بعد از چند روز، به من گفت ماشین را جلوی در بگذارم که شخصی قرار است بازدید و خریداری کند. آن شخص از من پرسید «این ماشین برای شماست؟» ام را زیر سوال ‌ خواستم کار دایی ‌ من اصال آدم دروغگویی نیستم؛ اما چون نمی ام گفت این ماشین مدت زیادی ‌ ببرم گفتم: «بله» و ماشین را فروختم. دایی کردم و ماشین ‌ رفت و همین باعث شد که من کمک می ‌ بود که فروش نمی ای که از درآمد خود ‌ فروختیم. رفته رفته پدرم به من سرمایه داد و با سرمایه ‌ می کردیم. ‌ به دست آورده بودم، با دایی شراکتی ماشین خرید و فروش می

های «برنامه ‌ لطفا درباره برند آرایشی خود «فرا بیوتی» و همینطور فعالیت ایستگاه ز یبایی» و آ کادمی «زنان مستقل» توضیح دهید. کردم، به حدی ‌ ام که گن ساعت شنی «آناچری» را تبلیغ می ‌ من جزو کسانی بوده های ‌ کردند، مجری ‌ های عربی که در دبی زندگی می ‌ که مریم راد و یا خواننده کردم. تبلیغات آنقدر گسترده بود که حتی ‌ تلویزیون و... گن برایشان ارسال می فرستادم. همچنین دنیا جهانبخت و... هم از ‌ برای مهلقا جابری از دبی گن می کردند. در نهایت به این نتیجه رسیدم که از این تبلیغات ‌ من گن دریافت می های فرا بیوتی oval brush و رسانه برای برند خودم استفاده کنم. شروع کار با و روغن روزهیپ beauty blender بود که بسیار مد شده بود. در کنار آن آمریکایی و... که فروش بسیار خوبی داشتم و کم کم به سمت ایتالیا رفتم. باید بگویم که این برند را با خواهرانم تاسیس کردیم و حکم بچه برای من های پلت سایه ‌ ماندم تا بخواهم یک دانه از رنگ ‌ ها در ایتالیا می ‌ دارد. من ماه و هایالیتر انتخاب کنم و پرایمر و… را به بهترین شکل ممکن ارائه کنم. من ام. به هر بالگر، میکاپ آرتیست و مدلی که فکر ‌ هزینه تبلیغات زیادی کرده اند. ‌ کرده ‌ ام و همه از من خرید ‌ کنید چندین بار تبلیغ داده کردند و دروغ ‌ ها محصوالت فیک تبلیغ می ‌ ای در اینستاگرام بالگر ‌ یک دوره گفتند و کاربرها حس بدی پیدا کرده بودند. خواستم این حس بد را از بین ‌ می ببرم و با خودم گفتم یک کاری از طریق پیجم به نفع فالورهایم انجام دهم. برنامه ایستگاه زیبایی را شکل دادم. قرار شد اسپانسرهایی داشته باشیم و ها برای فالورهای من کاری انجام دهند. ‌ کنم و در عوض آن ‌ ها تبلیغ می ‌ برای آن به عنوان مثال برای یک خانومی که سندروم داون داشت، عمل زیبایی کردیم، یک نفر سوختی داشت، یک نفر به خاطر خیانت همسرش اعتماد به نفس نداشت، یک نفر مشکل چشمی داشت. به هر حال بیست نفر را با ایستگاه زیبایی خوشگل کردیم. با این حال، افرادی هم بودند که استقبال گفتند «خب که چی؟یک کاری کن ما پول به دست بیاریم». ‌ کردند و می ‌ نمی

nazaninfara

چطور شد که وارد دنیای کارآفرینی شدید؟ شنی ‌ های ساعت ‌ بهدنیایکارآفرینیورودکردمواولینواردکنندهگن 201 3 از سال شدم. قبل از آن، بعد از ازدواج، یک شرکت توریستی به نام «برل» داشتم که برای کردم. جالب است بدانید یک آقایی سر من ‌ ایرانیان بلیط، ویزا و هتل رزرو می ها همانجا ماندند؛ ‌ کاله گذاشت و از هند برای کلی کارگر ویزا دریافت کرد و آن به همین دلیل، ضرر مالی زیادی کردم و جریمه شدم و شرکتم را بستم. به دنیا آمد، «آدرین رنتکا» را تاسیس کردم که هنوز هم ۲۰۱۳ پسرم در سال خواستم با خواهرانم شروع به کار کنم که شروع به ‌ هست. بعد از آن، می های ساعت شنی کردیم. فروش ایران دست خواهرانم بود و ‌ واردات گن دبی دست من بود. آنقدر سفارشات و فروش باال بود که از خود کارخانه در خواهند به دبی برای دیدن من بیایند. ‌ کلمبیا با من تماس گرفتند و گفتند می بعد از گفت و گو تصمیم گرفتند نمایندگی خاورمیانه را به من بدهند و من خریدم. من همه این کارها را کردم؛ اما بعد ‌ می wear house باید فروشگاه و دهند ‌ فهمیدیم که به ملیت کلمبیایی در دبی اجازه افتتاح حساب بانکی نمی را تاسیس کنم. fara beauty و همین اتفاق باعث شد که

19

www . polmagazine . com

Powered by