POL Magazine No.17 Canada

تانبرایمانبگویید. ‌ چگونه با همسرتان آشنا شدید؟ از مراسم ازدواج من و همسرم در نیویورک با هم مالقات کردیم و چند روز بعد از آن برای سال نو 2016 در مکزیک یکدیگر را دیدیم. یک جورهایی عشق در نگاه اول بود. در سپتامبر وقتی در جنوب فرانسه به سفر رفته بودیم از من درخواست ازدواج کرد و تقریبا یک سال بعد در ایتالیا ازدواج کردیم. مادر همسرم فرانسوی و پدرش ایتالیایی-انگلیسی است. در مراسم ما از همه جای دنیا دوستان و نزدیکان آمده بودند. ازدواج رسمی در پاریس بود و بعد از آن یک مراسم ناهار با بوفه غذای ایرانی داشتیم. در مراسم عقد صورت کامل با سفره عقد و مراسم ایرانی ‌ ام شعرهای موالنا را برایمان خواند و به ‌ خاله انجامش دادیم. نظر شما عشق چه شکلی است؟ ‌ برداشت شما از عشق چیست؟ به بنظرم عشق زمانی وجود دارد که دو نفر یکدیگر را بدون شرط دوست داشته باشند. بینم. سازگاری در ‌ کنم عشق را می ‌ کنم وقتی به خودم و همسرم نگاه می ‌ احساس می حد معمول و طبیعی جزئی از عشق است. من همیشه با همسرم سازگار هستم، خواهد ‌ خواهم او را خوشحال ببینم. او هم همیشه همینطور بوده، چون می ‌ چون می شود که سازگاری برایمان سخت ‌ من را خوشحال ببیند و این هیچوقت باعث نمی باشد. شوهرم برای من همه چیز است و عشق به نظرم خوشبختی است.

شما در آمریکا به دنیا آمدید و در ایران زندگی نکردید، چطور اینقدر تحت تاثیر معماری و هنر ایرانی قرار گرفتید؟ پرسند، من در آمریکا به دنیا آمدم و در ‌ این سوال را خیلی از من می کردم. زبان ‌ پاریس بزرگ شدم، ولی تقریبا هر سال به ایران سفر می توانم ‌ کنم خیلی خوب نیست، اما می ‌ ام وقتی صحبت می ‌ فارسی رفتم معلم خصوصی ‌ بنویسم و بخوانم. چون وقتی به ایران می خاطر کرونا به ایران نرفتم. ‌ داشتم. در حال حاضر دو سال است که به پرسیدند ‌ بار با همسرم به ایران رفتیم و وقتی مردم از من می 6 حداقل گفتم که ایرانی هستم. من از اعماق وجودم ‌ که کجایی هستید، می هایم را حفظ ‌ کنم که ایرانی هستم و سعی کردم ریشه ‌ احساس می کنم و همیشه افتخار کردم که ایرانی هستم و ایرانی بودن من غیر قابل انکار است. به نظرتان چه ویژگی خاصی در تارا وجود داشته که او را به اینجا رساند؟ پدر و مادر من با اینکه بسیار شوخ طبع هستند ولی با هم بسیار کنم که ترکیبی ‌ تفاوت دارند. مادرم بیشتر منطقی است و من فکر می از هر دو هستم. چون هم یک بُعد شوخ دارم و از طرف دیگر خیلی کنم و قسمت منطقی و عقالنی را بیشتر از ‌ سخت و جدی کار می مادرم به ارث بردم. خوشبختانه پدر و مادرم هر دو من را حمایت کنند. مخصوصا مادرم، چون با او بزرگ شدم و امیدوارم مثل مادرم ‌ می باشم، چون اون برای من همه چیز است. صادقانه بخواهم بگویم تاثیرگذارترین شخص در زندگی من مادرم است. چون او یک طالق وقت اجازه نداد ما کمبودی ‌ سخت داشته، دو بچه داشت و هیچ حس کنیم یا بقولی عقب بمانیم. نگهداری من و بردارم در نوجوانی خواند و مدرک دکترایش را در ‌ زمان که درس می ‌ کار راحتی نبود. هم گرفت، برای ما همه کار کرد، برای ‌ می Music of The World رشته همین برای من تاثیر گذارترین شخص همیشه مادرم بوده است. همینطور همسرم هم نقش مهمی در زندگی من دارد و عشق زندگی من است، با هم بسیار هماهنگ هستیم و همیشه من را حمایت العادست. ‌ کند. او یک مرد فوق ‌ می

از تجربه و احساس مادر شدن برایمان بگویید. وقت ‌ من با بچه اولم این تجربه را بدست آوردم و االن بچه دومم را باردار هستم. هیچ کردم این حس ‌ عنوان مادر چطور خواهم بود و اصال فکر نمی ‌ کردم که من به ‌ تصور نمی روز بتوانم از او دور 5 مادری را داشته باشم. من به پسرم وابسته هستم، نهایتا شاید باشم. االن دو سال دارد و دوست دارم بزرگ شدنش را ببینم و برایش هر کاری بتوانم اش کنید. بچه دومم هم پسر ‌ دهم. این عشقی است که باید حتما تجربه ‌ انجام می های خوبی برای هم باشند. مادر شدن خیلی دید من را باز ‌ است و امیدوارم که دوست بینم. ‌ کرد و در زندگی دیگر چیزی را شخصی نمی

44

المللے ‌ مجله فارسے زبان بین مجله پـــــــل،

Powered by